جدول جو
جدول جو

معنی رگ به رگ - جستجوی لغت در جدول جو

رگ به رگ
پیچیدن مفاصل و ضرب خوردگی آن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رنگ به رنگ
تصویر رنگ به رنگ
رنگارنگ، گوناگون، جوراجور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رو به رو
تصویر رو به رو
برابر هم، رویاروی، رو در رو، روبارو، روی در روی
رو به رو شدن: برابر هم شدن، به هم رسیدن و رو در روی یکدیگر واقع شدن
رو به رو کردن: کنایه از دو تن را در برابر هم نگه داشتن که حرف های یکدیگر را بشنوند یا مطلبی را در مقابل هم بگویند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رگ برگ
تصویر رگ برگ
برآمدگی های باریک رگ مانند در برگ درختان و گیاه ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رگ به رگ شدن
تصویر رگ به رگ شدن
دردناک شدن عضوی از بدن به واسطۀ حرکت شدید و ناگهانی و پیچیده شدن یا از جا در رفتن رگ و پی در مفصل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رنگ به رنگ
تصویر رنگ به رنگ
((ب ِ.~))
رنگارنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رو به رو
تصویر رو به رو
مقابل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رنگ به رنگ
تصویر رنگ به رنگ
اکمد
فرهنگ واژه فارسی سره
ردیف، ردیفی، دور هم با ترتیب و نظم نشستن و یا ایستادن
فرهنگ گویش مازندرانی
رگ به رگ شدن، ضرب خوردگی، گرفتگی عضله
فرهنگ گویش مازندرانی